دزد کارتهای عابربانک: دنبال یک شغل آبرومندانه میگردم
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۵۵۰۲۲۵
مردی ۴۰ ساله بعد از زورگیری و کلاهبرداریهای سریالی در محله یافتآباد، سرانجام توسط پایگاه پنجم پلیس آگاهی دستگیر شد.
به گزارش ایران، یکی از مالباختگان میگوید: «موقع پول گرفتن از عابربانک کنارم آمد. به او تذکر دادم تا از من فاصله بگیرد، اما ناگهان شروع به تهدید با چاقو کرد و به زور کارت عابربانک من را گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این در حالی است که قربانی بعدی حتی متوجه نمیشود که فرد کی کارت عابربانک سرقتی خود را با کارت او جابه جا کرده است.
در این بین نفر سوم نیز شروع به تعریف میکند: «ساعت ۸ شب بود که میخواستم از عابربانک پول بگیرم، این فرد به من چسبید و در سریعترین زمان ممکن کارت مرا با خود برد یعنی وقتی به کارتی که در دستم بود دقت کردم، تازه فهمیدم که او کارت من را دزدیده است.
دنبالش هم رفتم، اما کار از کار گذشته بود و به او نرسیدم. تا اینکه فردای آن روز به سرعت برای سوزاندن کارت به بانک مراجعه کردم، ولی متأسفانه ۴۰ میلیون تومان پول مرا از کارت با خرید کردن، برداشت کرده بود.»
سپس خود متهم شروع به صحبت میکند و دلیل این اقداماتش را نداری و بیپولی بیان کرده و میگوید: آن پولها را برای خرج خانه و مواد مخدر خودم برمیداشتم و راهی جز دزدی نداشتم.
گفتگو با دزد کارتهای عابربانکچند سالت است و آیا تاکنون سابقه کیفری داشتهای؟
۴۰ سالهام و یک بار هم سابقه کیفری داشتهام که آن هم مربوط به سرقت و زورگیری است. یک سالی هم برای آن حبس کشیدم.
چرا آن یک سال زندان برای تو درس عبرت نشد تا دیگر دزدی نکنی؟
زن و بچهدار هستم و باید خرج و مخارج آنها را تأمین کنم. از طرفی بدهکار هم هستم؛ بنابراین چارهای برای من جز سرقت نمانده بود برای همین مجبور شدم که دوباره دست به سرقت بزنم.
هرکسی بدهی دارد یا مشکلی را در زندگی احساس میکند باید دزدی کند؟
طبیعتاً نباید سرقت کرد، اما حقیقت این است که وقتی سابقهدار میشوی هیچ جایی به تو کار نمیدهند و راهی جز سرقت برای تو باقی نمیماند.
من هم قبلاً کار میکردم. از برقکشی و نجاری گرفته تا کارهای مختلف ساختمانی، اما وقتی کار نباشد طبیعتاً دست به این کارها میزنیم، من امروز پشیمانم، اما چارهای نداشتم.
چرا چاره نداشتی؟ خیلی از کارگاهها برای استخدام که سوء پیشینه نمیخواهند!
نه من هر جایی که رفتم برای کار سوءپیشینه میخواستند انگار دزد بودن را روی پیشانی من حک کرده بودند.
شگردت چه بود؟!
بیشتر بعدازظهرها که بانکها تعطیل بودند، کنار دستگاههای خودپرداز میایستادم و وقتی متوجه رمز کارت کسی میشدم به بهانه کمک کردن در کارهای بانکیاش پشت دستگاه میایستادم و وقتی کارش تمام میشد، کارت را از دستگاه خارج میکردم و کارت سرقتی خالی دیگری را با کارتش عوض کرده و با سرعت فرار میکردم و قبل از اینکه آن فرد متوجه شود و کارتش را بسوزاند تا جایی که میتوانستم کارتش را خالی میکردم و، اما اگر آن شخص اجازه نمیداد کار بانکیاش را انجام بدهم وقتی کارتش را از دستگاه میگرفت با تهدید چاقو آن را میگرفتم و سریع چند وسیله میلیونی میخریدم که با جا بجا کردن پول هم ردم را نزنند.
با این پولها چکار میکردی؟
خرج خانواده را میدادم و مابقی آن را برای مصرف موادمخدر خودم استفاده میکردم.
چه چیزی مصرف میکردی؟
هرچیزی که دستم میآمد.
سرانجامت چه میشود و چه کار میخواهی بکنی؟
امیدوارم زودتر حل شود و من هم مواد را کنار بگذارم تا شاید بتوانم یک کار آبرومند داشته باشم. خودم هم از خودم خجالت میکشم که بهعنوان مردی متأهل چنین کارهایی کردهام.
منبع: فرارو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۵۵۰۲۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قصه درخشان کاپیتان تیم ملی 18 ساله شد
به گزارش ورزش سه، وقتی نخستینبار برای تیم ملی در جام ملتهای آسیا به میدان رفت، هجده سال سن داشت. سنوسالی که برای همه جوانها عصری در آغاز دوران فوتسالی به شمار می رود ولی او با پیراهن تیم ملی به شکوفایی رسیده و هرگز آن جامه مقدس را از تن در نیاورده. او در اولین نبرد ملی در پیروزی پرگل مقابل ترکمنستان با چهارده گل نقش داشته و یکی از گلها را به ثمر رسانده. با همان تبسم همیشگی و بازیگوشیهای کودکانه در جوانیاش. آن روز، برای علیاصغر، هم بالاترین قله بود و هم آغازی برای قصههای پریان گونه. داستانی به بلندای هجده سال و حتی بیشتر از آن. او نسل به نسل، فصل به فصل و از عصری به عصری دیگر ادامه میداد. افتخارات مفرط این سالها سد راهش نشد و هرگز طعم تلخ عقدهی ضعیف بودن و نزول کردن را نچشید. همیشه آن بالای بالا بود. بهترینِ بهترینها. بعد ها او را مردی برای همه فصول میخواندند و میگفتند علیاصغرحسن زاده تا چهلویک سالگی در وسط ماجرا، وسط میدان و نمایشها میماند.
پنج قهرمانی در جام ملتهای آسیا به معنای پرافتخارترین بازیکن این روزها. در سی وهفت سالگی نقش تعیین کنندهای را در نخستین قهرمانی شمسایی در نقش مربیگری تیم ملی داشت. وقتی حسنزاده راه میرفت، همه راه میرفتند. وقتی حسن زاده به گوشهای خیره میشد، خیلیها خیره میشدند. وقتی او لب به سخن گشود، همه سکوت میکردند. وقتی او توپی را به تور میچسباند، همه حیرت میکردند. زمانی که او خوشحالی پس از گلش را به اجرا در میآورد، همه دور مرد الهامبخش خود حلقه میزدند و به آغوش میکشیدند.
رسانهها تلاش کردند حالت او را پیش از ضربهی جادویی پنالتیاش به قرقیزستان را با دقت تعریف کنند. اینکه حسنزاده شق و رق و بدون دورخیز ایستاده و دستهایش را حلقه زده پایین کمرش. سپس توپ را چرخانده به کنج دروازه. حالت پای او جای دیگری را نشانه رفته، اما توپ مسیر دیگری را پیموده. بازیکنان قرقیزستان میخکوب شدهاند و تماشاگران مات و مبهوت ماندهاند. چرا و چگونه توپ در جای دیگر آرام گرفته و قرار بوده سوی دیگری را میرفته. شبیه به آبی که بر خلاف مسیر رودخانه به حرکت در آمده. یک گل استثنایی تمام عیار که تا سالیان سال به تصویر کشیده میشود.
واقعیت این است که کمتر ستارهای را با کیفیت او شناختهایم و درخشش در جام ملتهای آسیا بازتابنده این کیفیت است. سوالاتی جلب نظر میکند که آیا حسن زاده تا چهلویک سالگی میتواند به همین نمایش های خود ادامه بدهد؟ سپس به عملکرد او در جام جهانی آینده چشم خواهیم دوخت.